آنيساآنيسا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

دختر ناز من،آنیسا

آنیسا و مهتاب

آنیسا جون پارسال یه همکلاسی داشت که خیلی باهم صمیمی بودن و خیلی همدیگه رو دوست داشتن اما مامان و بابای مهتاب تصمیم میگیرن که به شهرشون برگردن یعنی برای همیشه برن به کاشمر. اینجوری شد که دوتا دوست خوب از همدیگه جدا شدن اما روز چهارشنبه سوم دیماه وقتی آنیسا رو بردم مهد، کوکب جون اومد و گفت امروز قراره مهتاب بیاد مهدکودک که آنیسا رو ببینه و آنیسا خیلی خیلی خوشحال شد. ظهر که آنیسا اومد خونه گفت مهتابو دعوت کردم که بیاد خونمون و عصر همون روز ما یه مهمون کوچولوی خوشگل داشتیم. آنیسا و مهتاب کلی باهم بازی کردن و حسابی بهشون خوش گذشت. امیدوارم این دوستی قشنگ همیشه ادامه داشته باشه.   ...
5 دی 1393

آنیسا در استانبول

آخر آبان آنیسا جون به همراه مامان و بابا رفته بود به استانبول . پنج روز اونجا بودیم و خیلی به ما خوش گدشت به خصوص به آنیسا چون همه چیز مطابق با میلش بود ، راه که نمی رفت و کالسکه سواری می کرد و کلی هم شکلات ها و نوشیدنی های خوش مزه می خورد و هرچیزی هم که می خواست بابا مهدی براش می خرید هوا هم که خیلی عالی بود.خلاصه اونقدر به آنیسا خوش گدشته بود که موقعی برگشتیم خونه آنیسا پیشنهاد داد دوباره بهار بریم اونجا ، البته ما هم بدمون نمیاد . ان شاالله خدا قسمت کنه دوباره. دوتا عکس اولو تو آکواریوم مرکز خرید فروم و عکس سومو در مسیر رفتن به کاخ دولما باغچه گرفتیم. ...
29 آذر 1393
1